خوابی در قاب نقاشی
صبح که از خواب بیدار شد با شوق و ذوق زیبا و عجیب کودکانهاش گفت: بابا دیشب خواب دیدم میرزاکوچکخان زخمی شده و بر تخت بیمارستان است و دکترها، زندهاش کردند! بعد از تخت بیمارستان بلند شد و یک کتاب به تو داد و رفت با دشمنان جنگید و تو هم همراهیش کردی. او در جنگ شهید شد ولی دکترها دوباره زندهاش کردند و همینطور چند بار او شهید شد و دکترها دوباره زندهاش کردند! پرسیدم: شکل و قیافهاش چطوری بود؟! گفت: دقیقا شبیه همین عکسها با موی سر و ریش بلند، فقط ریشش سفیدتر بود!
بسم الله الرحمن الرحیم
«کتاب تالش، یک تکنگاری از تالش پیش از برآمدن رضاشاه» را مطالعه کردم.
متن کتاب نکات جالب، ارزنده و البته غالباً تلخی را از زندگی مردمان قوم تالش در یک سده پیش روایت میکند.
خود، یک بومی از قوم تالش هستم. فجایع و ستمهایی که بر مردمان تالش طی قرون گذشته، رفته را خود شخصا ندیدهام، اما آنچه از عموهای مرحوم و سایر کهنسالان دیارم طی چهل سال گذشته شنیدم بخشی از آنرا در متن کتاب به صورت تطبیقی مطالعه کردم. دردآور بود.
یک کتاب، یک خاطره
📌 جمعه 1403/06/16در فروشگاه فرهنگی مسجد مقدس جمکران، محمداحسان با علاقه و ذوق، کتابی را برایم آورد و گفت بابا! بابا! میرزاکوچکخان! این کتابرا بخر!
کتاب «حماسه میرزاکوچک» بود، نوشته «حمید گروگان».
کتاب را که در دست گرفتم مرا منتقل کرد به سال 1365 و شهر رشت و یک خاطره.
در مسابقات کتابخوانی مدرسه، آنسال همین کتاب را به مسابقه گذاشته بودند و من به عنوان کتابخوان برتر به مرحله نهایی استان راه یافتم. به همینخاطر به همراه سایر منتخبین کتابخوانی از ماسال و شاندرمن به شهر رشت رفتیم.
در آنجا یکی از دانشآموزان مقطع راهنمایی (متوسطه اول) شرق گیلان از کتاب «حماسه میرزاکوچک» که در دستم بود خوشش آمد و گفت این کتاب را به من نمیدهی؟! ادامه دارد ...
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
اجمالا اینکه: کتاب دو جلدی «مجموعه مقالات همایش تبارشناسی شخصیت میرزاکوچک جنگلی» ذیل کنگرهی بینالمللی شهید میرزاکوچک جنگلی در سال 1401 به مناسبت یکصد و یکمین سالروز شهادت سردار جنگل توسط جمعی از پژوهشگران و نویسندگان به رشته تحریر درآمد.
این کتاب برای اساتید، پژوهشگران، محققان، دانشپژوهان و سایر علاقمندان به حوزه تاریخ ایران، به خصوص تاریخ معاصر، و به ویژه تاریخ نهضت جنگل در گیلان، کتابی ارزنده و قابل استفاده خواهد بود.
انتشارات بلور رشت این کتاب را در اسفندماه 1401 چاپ و منتشر کرده است.
در خصوص این کتاب، انشاءالله بیشتر خواهم نوشت.
┈•••✾•🍃🌸🍃•✾•••┈
بسم الله الرحمن الرحیم
✍️ یکی از کتب مهم تاریخ معاصر و در حوزه نهضت جنگل، کتاب«خاطرات سعداله خان دوریش، رئیس مجاهدین نظامی جمعیت جنگل»هست.
سعداله خان درویش، در بهار 1268 شمسی در قریهای به نام کدیو که یکی از ییلاقات کجور مازندران است، به دنیا آمد.
سعدالهخان درویش کجوری نامی آشنا در نهضت جنگل به رهبری شهید میرزا کوچکخان جنگلی میباشد و نام او با نام میرزا در بسیاری از حوادث نهضت جنگل گره خورده است.
میتوان گفت که وی محرم اسرار میرزا بود. چهار سال از عمر خود را بهعنوان ریاست مجاهدین جنگل در گوراب زرمیخ گذراند. همچنین نماینده میرزا و نهضت جنگل در فتح مازندران، نماینده میرزا در مذاکره با دولتهای وثوقالدوله، سیدضیاء و رضاخان و دهها ماموریت سیاسی نظامی دیگر بود.
وی عمر خود را صادقانه وقف نهضت جنگل کرده بود. رابطه سعدالهخان با میرزا رابطهای عاطفی، مرید و مرادی و فراتر از روابط اداری و سازمانی بود که این موضوع در بسیاری از نامهنگاریهایی و در احکام حکومتی، دیده میشود. این رابطه عاطفی، حتی پس از شهادت میرزا، تا پایان عمر طولانی نودوپنج ساله سعدالهخان درویش ادامه داشت.
حدود نیم قرن بعد از شهادت میرزا یعنی در سال 1348 ه.ش وی به خواهش فرزندش قلم به دست میگیرد و خاطرات آن سالهای پر حادثه را در سن هشتادو یک سالگی به رشته تحریر درمیآورد و بعد از دو سال آن را به اتمام میرساند.
وی خاطرات خود را از دوران کودکیاش زمانی که ناصرالدین شاه برای گذراندن یک تابستان به روستای کدیو سفر کرد، آغاز میکند. در ادامه فراز و نشیبهای زندگی وی و حوادث انقلاب جنگل به تصویر کشیده شده است.
کتاب با تصاویری از اسناد مربوط به انقلاب جنگل و عکسهایی از زندگی خصوصی نویسنده همراه است.
کتاب خاطرات سعدالهخان درویش به کوشش فرزندش، جهانگیر درویش و بوسیله بنیاد مطالعات تاریخ معاصر ایران در سال 1387 به چاپ رسیده است.
┈•••✾•💞🍃🌸🍃💞•✾•••┈
🔸 در صفحه 94 کتاب آمده است:
روزی که به اتفاق مرحوم میرزا به اشکلان رفتم، نامهای از قونسول انگلیس مقیم رشت رسید المدرسیه که ژنرال دنسترویل و کلنل استوکس میخواهند با شما ملاقات کنند، وقت و محل آن را تعیین فرمایند. مرحوم میرزا از ملاقات ایشان اکراه داشتند و نمیخواستند ملاقاتی حاصل شود. پس از تبادل افکار و با زحمت حاضر شدند این ملاقات به عمل آید. بالأخره آتشگاه که یک فرسخی شهر رشت بود، محل ملاقات تعیین شد. مرحوم میرزا به اتفاق مرحوم مظفرزاده و اینجانب برای ملاقات رفتیم.
حضرات حاضر بودند. قبلاً از شهر لوازم پذیرایی و آشپز برای تهیه نهار آماده شده بود.
در اول برخورد با مرحوم میرزا، ژنرال دنسترویل به محض اینکه قیافه مرحوم میرزا را دید، فوقالعاده از قیافه او تمجید و او را به حضرت عیسی علیهالسلام تشبیه کرد. حقیقتا با صفای باطنی و حقیقی که ذاتی مرحوم میرزا بود تشبیه او به حضرت عیسی علیهالسلام امری ساده بود.
🌿 به علاقمندان به تاریخ ایران، به ویژه به تاریخ نهضت جنگل مطالعه کتاب خاطرات «سعدالهخان درویش» را پیشنهاد میکنم .
قربان صحرائی چالهسرائی
قم مقدس دوازدهم دیماه 1401
—💠🍃🌺🍃💠—