زندگی انتخاب های متعددی پیش رویمان میگذارد. کافیست میان خواسته ها، اطرافیان، باورها، انسانیت و جهانمان، رؤیاهایمان را هم در نظر بگیریم تا حتی میان گرانی، بیماری و جنگ هم خودمان را دنبال کنیم.
در این کتاب تشابهات زندان و جهان فقط در نوع دیدگاه هر فرد تفسیر شده تا هر کس خودش روح و ذهنش را حتی از جسم دربندش رهایی بخشد.
گاهی میان این همه سردرگم بودن در دنیا به دنبال راه نجات می گردیم و به هر چیز و هر ناکسی چنگ می اندازیم تا از باتلاقی که اغلب خودمان به وجود آورده ایم رها شویم، به دنبال نشانه می گردیم در حالیکه بزرگترین نشانه یعنی خودمان، چشمهایمان و حس هایمان را به کل فراموش کرده ایم.
در این کتاب توسط داستانک ها سردرگم میشویم تا کمی با خودمان درگیر شویم و بتوانیم در شلوغ شدن افکارمان هم با چشم دل بینیم و راه را پیدا کنیم