• زمین‌لرزه‌ای به بزرگی 3/7 ریشتر، بامداد یکشنبه 22 آبان مناطق غربی کشور ازجمله استان کرمانشاه را لرزاند. در پی وقوع این زمین لرزه که کانون آن در منطقه‌ی سرپل ذهاب اعلام شد، بیشترین خسارات به شهرهای سرپل ذهاب، قصرشیرین و ثلاث باباجانی وارد آمد و متأسفانه قریب به 450 تن از هم‌وطنان ما جان خود را از دست داده و حدود8000  نفر نیز مصدوم شدند. به محض وقوع زمین‌لرزه در استان کرمانشاه، نیروهای کمکی ارتش شامل سه تیپ 181 و 281 و 71 از یگان‌های نیروی زمینی ارتش اعم از یگان‌های رزمی و درمانی، به منطقه‌ی زلزله‌زده‌ی سرپل ذهاب استان کرمانشاه اعزام شدند و مجروحان حادثه، شناسایی شدند و پذیرش و درمان ابتدایی برروی آن‌ها در پادگان «ابوذر صورت گرفت. بالگردهای هوانیروز و امکانات پزشکی نیز به‌سرعت به منطقه‌ی حادثه‌دیده اعزام شدند و کارکنان بیمارستان 520 منطقه‌ای نیروی زمینی ارتش، به مداوای مصدومان پرداخت. این کتاب، به شرح اقدامات نیروی زمینی ارتش در این حادثه‌ی غمبار پرداخته است.

    ‌ ‌ 0 ‌ ‌ ‌ ‌ 17
  • ارتش و به‌ویژه نیروی زمینی از روز اول ورود کرونا به کشور، با تمام توان در خدمت وزارت بهداشت بود. ارتش، سازمانی منظم است و بنابراین از بهمن 1398، قرارگاه زیستی را تشکیل و اقدامات ارزشمندی را در این قرارگاه و در کنار وزارت بهداشت انجام داد و آنچه وزارت بهداشت نیاز داشت، پای کار آورد. ارتش از روزهای اول؛ در قرنطینه و کنترل ورودی و خروجی شهرها، ضدعفونی معابر، در اختیار قراردادن بیمارستان‌های خود، کمک به تأمین نیروی انسانی، احداث بیمارستان‌های صحرایی و تأمین نیازمندی‌های دانشگاه علوم پزشکی و وزارت بهداشت کمک زیادی کرد. ارتش برای بیماران حاد تنفسی در شهرها ازجمله خاش، زابل، زاهدان، اصفهان، کرمانشاه، قم و رشت؛ بیمارستان‌هایی با سازه‌های مستحکم ایجاد کرد. بخش دیگر کمک‌ها، کمک تجهیزاتی به بیمارستان‌ها بود و همچنین 28 بیمارستان تخصصی ارتش در سراسر کشور با 12000 کادر درمانی، در خدمت مردم قرار گرفتند. شش گردان خدمات بهداری نیز به عنوان معین استان‌ها، در شرایط کرونایی پیش بینی شده بود که در صورت نیاز فعالیت ‌کنند. مستندی از این اقدامات در این کتاب، ثبت شده است.

    ‌ ‌ 0 ‌ ‌ ‌ ‌ 17
  • ورود سامانه‌ی بارشی متراکم در هفته‌ی اول فروردین 1398، موجب ایجاد سیلاب و خسارت‌های جانی و مالی در پنجم فروردین در 25 استان ایران شد و حداقل نوزده کشته در استان‌های مختلف کشور برجای گذاشت. موج دوم بارش‌ها نیز در یازدهم فروردین آغاز شد و شهرهای غربی و جنوبی کشور را در بر گرفت. پس از این بارش‌ها، هشدار سیل و آماده‌باش در 23 استان ایران اعلام شد. در پی این حادثه؛ انواع تجهیزات مورد نیاز اعم از قایق‌های جمینی و سایر قایق‌ها، نفربرها، تجهیزات مهندسی، موتورهای پمپ جهت تخلیه‌ی آب، لودر، بولدوزر و بیل مکانیکی به مناطق سیل‌زده ارسال شد. بیمارستان صحرایی ارتش به‌علاوه‌ی اتاق عمل سیار با همه‌ی تخصص‌های لازم به همراه پرسنل متخصص، در مناطق سیل‌زده مستقر شدند تا خدمات بهداشتی مورد نیاز مردم را ارائه کند. همچنین بالگردهای ارتش برای کمک و امدادرسانی به سیل‌زدگان، به استان ‌های حادثه‌دیده اعزام شدند. قریب به 300 خانواده‌ی سیل‌زده نیز در پایگاه هوایی استان و پادگان‌های نیروی زمینی استان فارس اسکان داده شدند و امکانات مناسب و مختلفی در اختیار آن‌ها قرار گرفت. این کتاب، به چگونگی محار این بحران توسط کارکنان نیروی زمینی ارتش می‌پردازد.

    ‌ ‌ 0 ‌ ‌ ‌ ‌ 17
  • شهید جهانگیر مقدادی در تاریخ 1/3/1338 در روستای کاسان در شش کیلومتری رشت به فومن دیده به جهان گشود. پدر و مادرش برای تأمین معاش زندگی فرزندانشان، به کاشت برنج و توتون و پرورش ماهیان و کرم ابریشم اشتغال داشتند. او تحصیلات ابتدایی خود را در دبستان «حکیم جوری» خشت مسجد که با محل سکونت سه کیلو متر فاصله داشت، سپری نمود و در مدرسه‌ی راهنمایی «گیلان» شهر رشت، دوران راهنمایی را به پایان برد و در سال 1353 وارد هنرستان فنی شهید چمران رشت شد و در رشته‌ی راه و ساختمان دیپلم گرفت‌. در پائیز 1359 به خدمت دوره‌ی ضرورت عزیمت کرد و دوران آموزشی خود را در پادگان «چهل‌دختر» شاهرود گذراند و به لشکر‌77 پیروز خراسان نیروی زمینی ارتش اختصاص یافت. وی پس از پانزده ماه حضور فعالانه در مناطق عملیاتی، در اول بهمن 1359 در جبهه‌ی سرپل ذهاب براثر اصابت خمپاره به شهادت رسید و در زادگاهش به خاک سپرده شد. این کتاب، به زندگی و چگونگی شهادت وی اختصاص دارد.

    ‌ ‌ 0 ‌ ‌ ‌ ‌ 13
  • سرتیپ‌دوم دکتر ابراهیم علی‌بخشی در 1326 در روستای شابان شهرستان دماوند به دنیا آمد. پس از طی دوران ابتدایی و متوسطه، در 12 مرداد 1347 وارد دانشکده‌ی افسری شد. دوران تحصیلی را با موفقیت به پایان برد و در 1350 به اخذ دانشنامه‌ی کارشناسی و درجه‌ی ستوان‌دومی در رسته‌ی توپخانه نائل آمد. او دوره‌های مقدماتی رسته‌ای توپخانه، عالی رسته‌ای توپخانه، دانشکده‌ی فرماندهی و ستاد، دانشکده‌ی پدافند ملی در هند و دکترای مدیریت دولتی را سپری کرده است. فرماندهی آتشبار ارکان توپخانه، گردان توپخانه، تیپ دانشجویان دانشکده‌ی افسری، ریاست ستاد دانشکده‌ی افسری و دانشکده‌ی پدافند ملی را در کارنامه دارد. این کتاب، خاطرات او از دوران تحصیل و جنگ تحمیلی است.

    ‌ ‌ 0 ‌ ‌ ‌ ‌ 13
  • سرباز وظیفه نیک‌بخت محمودی سال 1342 در روستای طولش از توابع بخش مرکزی خلخال دیده به جهان گشود‌. تحصیلات ابتدایی خود را در زادگاهش با موفقیت به پایان رساند و برای ادامه‌ی تحصیل به شهر خلخال عزیمت کرد و با موفقیت تحصیلات خود را در رشته‌ی اقتصاد به اتمام رساند. او در سال 1365 به خدمت  مقدس سربازی اعزام شد و در مناطق جنگی شوش و دشت رقابیه و دزفول به نبرد با متجاوزان عراقی پرداخت. سپس در زمستان همان سال جهت شرکت در عملیات، به منطقه‌ی غرب اعزام شد و سرانجام در تاریخ 24/10/65 بعد از مبارزه‌ای بی‌امان، در کوهستان‌های سومار به شهادت رسید‌.

    ‌ ‌ 0 ‌ ‌ ‌ ‌ 13
  • ارتش جمهوری اسلامی ایران به طور ویژه در یک سال نخست جنگ، نقش مهم و قابل توجهی در توقف ماشین جنگی صدام داشت و اگر تلاش‌ها و اقدامات ارتش نبود، شاید ارتش عراق می‌توانست به اهواز برسد و از خوزستان عبور کند. یگان‌های ارتش که در مناطق مرزی و در خط مقدم جبهه بودند، بلافاصله وارد درگیری با قوای دشمن شدند. لشکر‌92 زرهی از موسیان در شمال استان خوزستان تا خرمشهر در جنوب این استان گسترش یافت. گروه رزمی 37 زرهی شیراز هم که در فکه حضور داشت، به مقابله با پیشروی ارتش بعثی در ارتفاعات برقازه و دوسلک پرداخت. لشکرهای 21 پیاده‌ی حمزه(ع)، 16 زرهی قزوین و 77 پیاده‌ی خراسان و دیگر یگان‌های زمینی نیز مأموریت یافتند تا به‌سمت جبهه‌های جنوب حرکت کنند. این کتاب به طور مجمل به بیان حماسه‌هایی از ارتش در جنگ تحمیلی می‌پردازد.

    ‌ ‌ 0 ‌ ‌ ‌ ‌ 16
  • ارتش جمهوری اسلامی ایران به طور ویژه در یک سال نخست جنگ، نقش مهم و قابل توجهی در توقف ماشین جنگی صدام داشت و اگر تلاش‌ها و اقدامات ارتش نبود، شاید ارتش عراق می‌توانست به اهواز برسد و از خوزستان عبور کند. یگان‌های ارتش که در مناطق مرزی و در خط مقدم جبهه بودند، بلافاصله وارد درگیری با قوای دشمن شدند. لشکر‌92 زرهی از موسیان در شمال استان خوزستان تا خرمشهر در جنوب این استان گسترش یافت. گروه رزمی 37 زرهی شیراز هم که در فکه حضور داشت، به مقابله با پیشروی ارتش بعثی در ارتفاعات برقازه و دوسلک پرداخت. لشکرهای 21 پیاده‌ی حمزه(ع)، 16 زرهی قزوین و 77 پیاده‌ی خراسان و دیگر یگان‌های زمینی نیز مأموریت یافتند تا به‌سمت جبهه‌های جنوب حرکت کنند. این کتاب به طور مجمل به بیان حماسه‌هایی از ارتش در جنگ تحمیلی می‌پردازد.

    ‌ ‌ 0 ‌ ‌ ‌ ‌ 16
  • سروان حسن‌علی ابراهیمی، یکی از رزمندگان دلیر نیروی زمینی ارتش است که مدت 106 ماه و 16 روز در مناطق عملیاتی، حضور فعال و مؤثر داشته است. او با تبحری که در تیراندازی با موشک تاو داشت، حدود 65 تانک و ادوات زرهی و ماشین‌آلات راه‌سازی متجاوزان عراقی را شکار کرد. سروان حسنعلی ابراهیمی سعید حضور فعالی نیز در عملیات رمضان داشت و به‌صورت شفاف و دقیق، لحظه‌به‌لحظه‌ی آن عملیات را به‌خوبی به تصویر می‌کشد. وی که در هشت سال دفاع مقدس به عنوان شکارچی تانک‌های دشمن عمل می‌کرد در این عملیات نیز با انهدام چند تانک روحیه مضاعفی به رزمندگان بخشیده بود.این کتاب طی پانزده جلسه‌ی حضوری و مصاحبه با ایشان، به رشته‌ی تحریر در آمده و سندی گویا از حماسه‌آفرینی‌های رزم‌آوران سلشحور نیروی زمینی ارتش در هشت سال دفاع مقدس می‌باشد. این کتاب به روایت «حسن علی ابراهیمی سعید»، یکی از رزمندگان غیور ارتش و نویسندگی اسماعیل هدایتی به چاپ رسیده و همچنین به‌عنوان کتاب برتر تاریخ شفاهی نیز انتخاب شده است. در راستای تدوین کتاب «کهنه‌سرباز ایران»، پانزده جلسه‌ی یک‌ونیم ساعته حضوری، دو جلسه‌ی نقد و بررسی چهارساعته و چهار جلسه‌ی تشریحی برگزار شده است. این اثر شامل ده فصل است که عناوین آن به‌ترتیب به این شرح می‌باشد: زندگی‌نامه، تثبیت نیروهای متجاوز رژیم بعثی عراق در روزهای اول جنگ، عملیات بیت‌المقدس، عملیات رمضان، از جفیر تا عملیات خیبر، مأموریت در گردان‌151 دژ لشکر92 زرهی اهواز، مأموریت در سپاه‌، از کوشک تا عملیات کربلای‌5، پذیرش قطعنامه‌ی‌598، دوران پس از جنگ و بازنشستگی.

    ‌ ‌ 0 ‌ ‌ ‌ ‌ 21
  • کتاب ضد پاتک به سرگذشت و خاطرات سرباز وظیفه علی‌رضا مظفری می‌پردازد و سرشار از تلخی‌ها و شادی‌هاست که اشک‌ها و لبخندها را توامان برای مخاطب به همراه دارد. در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: «قرار بود دست به قلم شوم و از مردی که روزهای سربازی را در جنگ گذرانده بود، بنویسم. از سربازی که نه، راستش قرار بود از خودش بنویسم. از مردی که تا چشم باز کرده بود، پس از گذراندن روزهای اندک از زندگی همراه با آسایش، پدرش را بیمار و ناتوان و خودش را در سبزه‌میدان در حال میوه‌فروشی پیدا کرده بود.»

    ‌ ‌ 0 ‌ ‌ ‌ ‌ 17
  • سرفصل‌های اصلی این کتاب عبارتند از: تعریف راوی، اخلاف و آداب راوی، اهداف روایت‌گری، اصول و مبانی، وظایف راویان، مسئولیت و تعهد راویان، انواع روایت‌گری، روش‌های روایت‌گری در قران کریم، اصول روایت‌گری از منظر قرآن کریم، معلومات و بصیرت در زمینه دفاع مقدس، مخاطب‌شناسی، فن بیان و سخنوری، اقسام روایت‌گری، نکاتی پیرامون آداب فن روایت‌گری، سیزده نکته‌ی کلیدی، آراستگی و نظم ظاهری، شرایط باطنی، توصیه‌های ده‌گانه به راوی، دسته‌بندی مخاطبان، خاطرات مرد آهنی و نمونه‌ای از عملیات‌های بی‌شمار صورت‌گرفته توسط ارتش جمهوری اسلامی ایران در هشت سال دفاع مقدس.

    ‌ ‌ 0 ‌ ‌ ‌ ‌ 19
  • قضاوت و ارزیابی درباره‌ی نیروی زمینی ارتش در اوایل جنگ و درمجموع سال اول جنگ تحمیلی، به‌ گونه‌ای بیان می‌شود که امروزه هرکس این قضاوت‌ها را بشنود و در متون کتاب‌ها و مقالات ببیند، تصور می‌کند در این کشور یک ارتش مجهز و سازمان‌یافته بدون هیچ کمبود و مشکلی وجود داشته است که فرماندهان آن اهمیتی به حضور نیروهای ارتش عراق در نواحی مرزها نمی‌دادند و در برابر تجهیز و گسترش نیروهای عراقی در مرز بی‌تفاوت بودند. از‌این‌رو، نویسنده در این کتاب ضمن پاسخ‌گویی به ابعاد مختلفی که در این زمینه مطرح شده، در تلاش است تا عملکرد ارتش و به‌خصوص نیروی زمینی را در سال اول جنگ تحمیلی و همچنین تأثیرپذیری آن از فرمانده‌ی کل قوا را که دکتر سیدابوالحسن بنی‌صدر بود، مورد تحلیل قرار دهد.

    ‌ ‌ 0 ‌ ‌ ‌ ‌ 17
  • «کاظم جعفرزاده» از نیرو‌های دلاور ارتش همیشه قهرمان جمهوری اسلامی ایران بود که با آغاز جنگ تحمیلی عازم جبهه شد و سرانجام به درجه جانبازی نائل آمد. در ادامه، بخشی از زندگی و سلحشوری‌های این جانباز عروج کرده را روایت می‌کنیم. «کاظم جعفرزاده» فرزند «محمدعلی» سال 1325 در شهر «تبریز» متولد شد. وی پس از سپری نمودن دوران کودکی و نوجوانی در سال 1344 کسوت نظامی‌گری به تن کرد و وارد نیروی زمینی ارتش شد. دوران جوانی او با فعالیت در مسائل سیاسی و مذهبی قبل از پیروزی انقلاب اسلامی و پخش اعلامیه‌های امام خمینی (ره) و شرکت در تظاهرات‌ها آغاز شد و پس از مدتی توسط مأموران امنیتی دستگیر و در حدود 2 سال در زندان ساواک با عنوان زندانی سیاسی، محکوم و شکنجه شد. کاظم پس از آزادی از زندان، فعالیت‌ها و اقدامات انقلابی خود را با الهام از نماینده امام خمینی (ره)، شهید آیت‌الله «سید اسدالله مدنی» ادامه داد و در همدان طبق دستور ایشان، فرماندهی موقت پادگان ارتش را در سال 1357 برعهده گرفت تا اموال غارت نشود. وی از طریق بلندگوی پادگان اعلام کرد که «این‌جا در اختیار حزب‌الله است و جای هیچ نگرانی نیست». بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران در سال 1359، «کاظم جعفرزاده» داوطلبانه وارد مناطق جنوب شد و با همکاری فرماندهان سپاه و ارتش در کارگروه نظامی که زیر نظر حضرت آیت‌الله خامنه‌ای بود، فعالیت می‌کرد.

    کاظم با عنایت به این‌که نیرو‌هایی از آذربایجان به مناطق جنوب اعزام شده بودند، توانست در آبادان این نیرو‌ها را سازماندهی کرده و در عملیات «فتح‌المبین» تحت عنوان گردان المهدی (عج) تحت کنترل عملیاتی تیپ 30 زرهی سپاه قرار دهد و به نحو مطلوب در منطقه «رقابیه» و «برقازه» انجام مأموریت کند. «کاظم جعفرزاده» پس از آن در عملیات «بیت‌المقدس» شرکت کرد و به‌عنوان یکی از گردان‌های تیب 30 زرهی سپاه با حضور فعال خود در طول این عملیات انجام وظیفه کرد و تا پایان عملیات «رمضان» به‌همین حال به ماموریت خود ادامه داد. در مرحله دوم عملیات، گردان را که واحد رزمی فعال و پرتحرک از نیرو‌های مردمی و نظامی بود، با چندین دستگاه زرهی راه‌اندازی کرد، به نحوی که در مقابل حمله‌ دشمن موسوم به دفاع متحرک در منطقه «حمرین» مقاومت خوبی را از خود نشان داد، که این یگان با تجهیزات کامل تحویل لشکر 58 ذوالفقار شد. وی در عملیات «ثامن‌الائمه (ع)» که فرمانده مردمی گردان زرهی «المهدی (عج)» بود، در داخل «بی.ام.پی» مورد اصابت ترکش قرار گرفت و دچار آتش‌سوزی شد. از رشادت‌ها و فداکاری‌های او، می‌توان به حضور در عملیات‌های شکست حصر آبادان به عنوان فرمانده گروهان تانک «بیت‌المقدس»، «فتح‌المبین»، «رمضان»، «طریق‌القدس» و «محرم» به‌عنوان فرمانده گردان زرهی اشاره کرد.

    آن رزمنده سلحشور و با ایمان پس از هشت سال دفاع مقدس، فعالیت‌های خود را در جهاد خودکفایی ارتش و بازسازی ادوات نظامی به‌ویژه تانک‌ها و نفربر‌ها و... ادامه داد و در روز پانزدهم دی سال 1376 بازنشسته شد و با سپری کردن سال‌ها درد مجروحیت، سرانجام روز شانزدهم اردیبهشت سال 1394 با عروج عارفانه خویش، به خیل دوستان و همرزمان خویش پیوست و در قبرستان «مارالان» آرام گرفت. این کتاب، خاطرات دوستان و هم‌رزمان وی را در بر دارد.

    ‌ ‌ 0 ‌ ‌ ‌ ‌ 15
  • پس از اینکه قطع‌نامه‌ی 598 شورای امنیت، توسط ایران پذیرفته شد، علی‌رغم تمام الزامات سیاسی و امنیتی؛ خبر پذیرش قطع‌نامه‌ی مزبور از طریق اخبار همان روز، به اطلاع عموم رسید. این اطلاع‌رسانی ناهنجار، باعث سردرگمی رزمندگان و یگان‌ها شد تا جایی که به غیر از ارتش جمهوری اسلامی، بقیه‌ی نیروهای مستقر در خطوط درگیری، به فاصله‌ی چندساعت تا چند روز، مناطق پدافندی خود را تخلیه کرده و به عقب برگشتند! در این بین منافقین با همراهی و پشتیبانی دشمن بعثی، فرصت را غنیمت دانسته و با به‌کارگیری تمام امکانات واگذاری شرق و غرب و با تمام توان به یگان‌های نیروی زمینی ارتش که همچنان در خطوط پدافندی مستقر بودند، حمله‌ی ناجوانمردانه‌ی خود را شروع کردند و اساس عملیات دشمن بعثی هم این بود که با مشغول کردن یگان‌ها، فرصت و زمینه‌ی نفوذ و حمله‌ی منافقین به داخل را فراهم سازند. این تهاجم وحشیانه، باعث شد که اکثر یگان‌های نیروی زمینی ارتش مجبور به عقب‌نشینی تعجیلی شوند که در این بین، حوادث تلخ و ناگواری نیز به وجود آمد. فصل اول این کتاب به بیان خاطرات یکی از این افراد به نام استوار احمدوند که سرپرست گروهان شناسایی لشکر‌58 تکاور ذوالفقار بود، می‌پردازد. وی خاطرات تلخ خود از این عقب‌نشینی را بیان می‌کند و پس از اینکه دشمن بعثی به پشت خطوط مرزی عقب‌نشینی کرد و خبر تهاجم منافقین به اسلام‌آباد و پیشروی آن‌ها به‌سمت کرمانشاه به اطلاع یگان‌ها رسید، وی با افراد باقی‌مانده‌ی گروهان شناسایی در کنار دیگر یگان‌های باقی‌مانده‌ی لشکر‌58، در عملیات مرصاد شرکت کرد و انتقام تهاجم ددمنشانه‌ی این مزدوران را از آن‌ها گرفت و برگ زرینی در تاریخ نبردهای دوران دفاع مقدس از خود بر جا ‌گذاشت. فصل دوم این کتاب نیز به بیان خاطرات سرتیپ‌دوم ستاد محمد رحیمی می‌پردازد که در زمان حمله‌ی مزبور، مسئولیت گردان پدافند هوایی لشکر‌58 تکاور ذوالفقار را بر عهده داشت. او از سختی‌های طاقت‌فرسایی می‌گوید که به مدت دو هفته در گرمای شدید منطقه‌ی نفت‌شهر همراه با گرسنگی و تشنگی، در زیر آتش دشمن و بیم به اسارت درآمدن متحمل شده بود.

    ‌ ‌ 0 ‌ ‌ ‌ ‌ 15
  • ارتش جمهوری اسلامی ایران به طور ویژه در یک سال نخست جنگ، نقش مهم و قابل توجهی در توقف ماشین جنگی صدام داشت و اگر تلاش‌ها و اقدامات ارتش نبود، شاید ارتش عراق می‌توانست به اهواز برسد و از خوزستان عبور کند. یگان‌های ارتش که در مناطق مرزی و در خط مقدم جبهه بودند، بلافاصله وارد درگیری با قوای دشمن شدند. لشکر‌92 زرهی از موسیان در شمال استان خوزستان تا خرمشهر در جنوب این استان گسترش یافت. گروه رزمی 37 زرهی شیراز هم که در فکه حضور داشت، به مقابله با پیشروی ارتش بعثی در ارتفاعات برقازه و دوسلک پرداخت. لشکرهای 21 پیاده‌ی حمزه(ع)، 16 زرهی قزوین و 77 پیاده‌ی خراسان و دیگر یگان‌های زمینی نیز مأموریت یافتند تا به‌سمت جبهه‌های جنوب حرکت کنند. این کتاب به طور مجمل به بیان عملیات‌های سرنوشت‌ساز و حماسه‌هایی از ارتش در جنگ تحمیلی می‌پردازد.

    ‌ ‌ 0 ‌ ‌ ‌ ‌ 15
شبکۀ اجتماعی کتاب
ورود | ثبت‌نام
کپی لینک مطلب
کپی لینک مطلب
کپی لینک مطلب
کپی لینک مطلب
کپی لینک مطلب
کپی لینک مطلب
کپی لینک مطلب
کپی لینک مطلب
کپی لینک مطلب
کپی لینک مطلب
کپی لینک مطلب
کپی لینک مطلب
کپی لینک مطلب
کپی لینک مطلب
کپی لینک مطلب
کپی لینک مطلب
کپی لینک مطلب
کپی لینک مطلب
کپی لینک مطلب
کپی لینک مطلب