دیر آمدی
حالا که انجیرها
از پس دیوار افتاده اند
حالا که هیچ پرنده ای
شانه های تسلیم را
بدوش نمی کشد
حالا که آشفتگی روزها
در جنجال مرگ پرسه می زند
دیر آمدی
که وقت اندکُ
نای بوسیدن مهتاب هم
گذشته است
#پیمان_زندیه
دنیا
پر شده از عاشقانه ها
نگاه تُ اما
می ارزد
به همه ی دنیا
#پیمان_زندیه