درود آتشی غزل هایش هم به زیبایی اشعار نیمایی اش هست.
آید بهار و پیرهن بیشه نو شود
نوتر برآورد گل اگر ریشه نو شود
یا آن غزل دیگرش :
بهار آنسوی دیوار است و من در حبس پاییزم
نه تاب آن که بنشینم نه پای آنکه برخیزم