• هابیت، یا، آنجا و بازگشت دوباره هابیت ' یا آنجا و بازگشت دوباره '
    ‌ ‌ 0 ‌ ‌ ‌ ‌ 8
  • بالاخره کارخانه مشهور شکلات سازی " ویلی وانکا "

    باز میشود !

    اما فقط پنج بچه خوش شانس اجازه دارند وارد این کارخانه ی عجیب و غریب شوند :

    پسر گنده ای که تنها سرگرمی اش خوردن است ؛

    دختر لوسی که پدر و مادرش را روی انگشت خود می‌چرخاند ؛ دختری که از صبح تا شب آدامس میجود ؛ پسری که مثل تبهکار ها هفت تیر اسباب بازی می بندد و ...

    " چارلی " قهرمان قصه ما ؛ پسری مهربان ، شجاع و راستگو که میخواهد خود را برای هیجان انگیز ترین ماجرای زندگی اش آماده کند ! 

     

     

     

                        خلاصه کتاب 👆🏻👆🏻

    ‌ ‌ 0 ‌ ‌ ‌ ‌ 12
  • رک و راست بگویم که این ، دفتر وقایع نگاری است ، نه یک دفتر خاطرات . 

    این فکر مامانم بوده ،نه من .

    اما اگر او فکر که در این دفتر درباره ی احساساتم یا از این چیز ها مینویسم پاک اشتباه کرده .

    تنها دلیلی که این دفتر را قبول کردم ، این بود که بعد ها وقتی مشهور و ثروتمند شدم ، این کتاب به دردم میخورد . اما فعلا همکلاسی یک مشت کودن هستم .

    امروز اولین روز مدرسه است و حالا منتظریم معلممان بیاید و بهتر است تا آمدن او در این دفتر بنویسم . 

    فقط از من نخواهید که بنویسم دفتر عزیزم این اتفاق افتاد و یا دفتر عزیزم آن اتفاق افتاد ...

     

     

     

                          خلاصه کتاب👆🏻👆🏻

    ‌ ‌ 0 ‌ ‌ ‌ ‌ 10
  • راجر دوست خیالی آماندا شافلاپ است . چه زندگی جالب و پیچیده ای !

    هم وجود ندارد و هم باید وظیفه اش را انجام دهد .

    هیچکس نمیتواند راجر را ببیند ، تا اینکه آقا گنجشکه ی بد ذات در خانه آماندا را میزند .

    آقا گنجشکه خیالی هارا شکار میکند ؛ میگویند آنها را میخورد . 

    حالا هم دنبال بوی راجر آمده .

    راجر برای نجات جان خیالی اش پا به فرار می گذارد . ولی آیا پسری که وجود ندارد میتواند بدون تصورات یک دوست زنده بماند ؟

     

     

     

                           خلاصه کتاب 👆🏻

    ‌ ‌ 0 ‌ ‌ ‌ ‌ 10
  • بر اساس داستان واقعی...

    نزدیکی ما آدم هایی هستند که هر روز با سختی های عجیب و غریب و غیر قابل تصوری روبه رو میشوند ؛ تاکید میکنم ؛ عجیب و غریب و غیرقابل تصور ! اما نمیشکنند و غیر ممکن را ممکن میکنند . در عین ناباوری میبینیم که دختری هر روز چند ساعت راه میرود تا آب آشامیدنی پیدا پیدا کند ، یا پسری آن قدر می دود تا از صدای شلیک گلوله رها شود !

    سرنوشت لعنتی ، همه ی ما درگیر توایم !

     

     

     

                         خلاصه کتاب 👆🏻

    ‌ ‌ 0 ‌ ‌ ‌ ‌ 10
  • گوین قرار است وکیل شود . معلوماتش درباره مغز حرف ندارد . چیزی از ورود گوین و مادرش به شهر

    جدید نگذشته که گوین درگیر پیگیری پرونده متفاوتی میشود ؛ کشاورزی به نام ویلبر تروزدیل

    گم میشود و فقط یک نفر ممکن است بداند چه به سر او آمده است ؛ همسایه جدید گوین و دشمن اصلیش ، گی زی کاتر .

    گوین هرچه بیشتر دنبال جواب میگردد ، با سوال های بیشتری درباره ویلبر و گی زی و همینطور درباره مادرش مواجه میشود .

    گوین مصمم است هر طور شده حقیقت را پیدا

    کند ولی اگر حقیقت این نباشد که به راحتی انگشت اتهام را به طرف هر کسی گرفت ، چه ؟

    اگر بعضی اتفاقات وحشتناک تقصیر هیچکس نباشد ، چه؟

     

     

                       خلاصه کتاب 👆🏻👆🏻👆🏻

    ‌ ‌ 0 ‌ ‌ ‌ ‌ 10
  • این کتاب نوشته سینا رحمانی به ناامید نشدن در راه رسیدن به امید اشاره میکند . سام که شخصیت قصه ما هم هست شاهد کلی اتفاق های ناگوار در راه رسیدن به آرزویی است که از نظر بقیه این آرزو غیر ممکن است . کتاب ماجراهای سام با تصاویری زیبا و دیدنی این ماجرا را به خواننده منتقل می کند و خواننده را جذب نوشته هایش خواهد کرد .

    موفق باشید !

    ‌ ‌ 0 ‌ ‌ ‌ ‌ 10