کتابی با داستان زیبا و هیجان انگیز ،
داستان دختری به نام بریستال اورگرین را روایت میکند که با بقیه ی مردم فرق دارد ، او میداند که به شهری که در آن متولد شده تعلق ندارد . کتاب خواندن برای زنان ممنوع است ، اما بریستال مخفیانه کتاب میخواند ، ولی همه چیز از روزی شروع میشود که او یک کتاب ممنوعه در باره ی پری ها را میخواند ،
این خیلی زیباست که در هر فصل داستان در زمان و مکان متفاوتی و از دیدگاه شخص دیگری روایت میشود !
هشدار !
موضوع این کتاب قابل روایت نیست ! چون در باره ی یک راز است ، نباید راجب آن به تو بگویم !
همبنقدر بگویم که داستان زیبایی دارد ، و البته کمی عجیب و غریب ، بنابراین اگر دنبال ماجراجویی هایی هستی که نمیتوانی از آنها در بکنی ، و دوست داری تا آخر دنبالشان بروی و کلی هیجان زده شوی برو دنبال این راز !
این کتاب در ابتدا داستان دختری را به نام زنبق تعریف میکند ، دختری نوجوان که به دلیل تنفرش از ناپدری اش و سخت گیری های مادرش ، در تابستان به خانه ی مادر بزرگش میرود ، خانه ی مادربزرگ 7 اتاق دارد ، هر اتاق مربوط به یک کار است ، اما در اتاق هفتم همیشه قفل است و مادر زنبق از قبل به او گفته است که آن اتاق سال ها پیش برای خاله ی گمشده ی زنبق بوده ؛ اسم آن دختر صبا بوده و یک شب گم شده و دیگر برنگشته ، اما دایی زنبق او را دیده که به آسمان رفته است ... در ادامه ی کتاب داستان سال ها پیش زمانی که صبا در آن خانه زندگی میکرد روایت میشود . و این کتاب داستان بسیار زیبایی دارد
