برای کودکی ودرحیطه این سن نوشتن تبحر خاص وآشنابودن باادبیات این سن رامی خواهد ومعمولا اگر این آشنایی نباشد آثارضعیف وحتی ظلم به کودکان است .
ژاک نمایشنامه نویس ونویسنده کودکان است که فرانسوی است وبافن نویسندگی وروحیات کودکان آشنایی کافی دارد ازاین حیث این کتاب ارزشمندی است وحتما برای کودکان مفید است.
این کتاب بسیارارزشمند روایتی کوتاه و خلاصه از زندگی امام رضا (ع) از زمان ولادت تا شهادت آن حضرت است.
نوزادی مبارک، علت نامگذاری، حکومت هارون، دعوت از امام، کاروان امام، پایتخت، بردبار و عالم، پاسخ به سوالات،عاقبت بدگویی به مردم و شهادت از موضوعاتی است که دراین کتاب ازآن سخن به میان آمده است.
وهمچنین ماجرای وداع آن حضرت با خانواده و سرزمین پدری، اثبات حقانیت ایشان بر همهگان و کینه و دشمنی مأمون از موضوعاتی است که در این کتاب به آن پرداخته شده است.
این کتاب درواقع تاریخچه مختصر و مفیدی درباره رژیم صهیونیستی که به بحران صهیونیسم و مسائل و مشکلات میان آنها علیرغم ظاهر موفقی که دارند اشاره دارد؛ مشکلاتی که صهیونیستها همواره تلاش میکنند مخفی نگه دارند تا ظاهر موفقی از خود نشان دهند.
این کتاب میتواند در آگاهی و شناخت مردم ایران و جهان نسبت به جنایات صهیونیستها موثر باشد و در قالب داستان، مخاطب را با بسیاری از وقایع تاریخی آشنا کند.
این کتاب به صورت موضوعی در هشت بخش تنظیم شدهاست که شامل کلیات، شکستها و پیروزیها، مسئولیتها، جنایات، راهحلها، قهرمانان، روشنگری، و آینده روشن است که کتاب کامل وخوبی است.
این مجموعه شامل وصیت نامه های شهدای هشت سال دفاع مقدس است که در دوجلد گردآوری شده است توصیه می شود حتما بخوانید وشهدا را باذکر صلواتی یاد کنید که تمام امنیت وآرامش وآسایشمان را مدیون این عزیزان هستیم که از همه چیز خود گذشتند.
نویسنده کتاب تیر چراغ برق سیدمهدی شجاعی به دلیل نوشتن کتابهای برجسته در زمینههای معنوی و اجتماعی شهرت دارد.
دراین کتاب این چنین آمده ومی خوانیم :
اوستا: (اتو را میبندد و به سمت پنجره میرود. با دیدن مالکی بر بالای تیر حیرت میکند.) بابا این همه راه برای خودکشی؛ مگه مریضی رفتی اون بالا؟! ... خطرناکه، یه وقت خدا نکرده میافتی دست و پات میشکنه!
سکانس روز داخلی خارجی
کارمندی به سمت پنجره میرود و پنجرۀ رو به تیر چراغ برق را باز میکند.
کارمند: (با جدیت) واسه چی رفتی اون بالا مالکی؟
مالکی: (با عصبانیت) ببند پنجره رو لامصب! برو از پایین باهام حرف بزن.
کارمند: (با بلاهت) من حرفی برای گفتن ندارم!
سکانس روز خارجی مقابل شرکت
قصابی لاتمنشانه و جاهل مآبانه از لابهلای جمعیت راه باز میکند.
قصاب: برین کنار من درستش میکونم.
این کتاب که به صورت مجموعه داستان آمده است به صورت چند داستان ودرقالب چند فصل باعنوان های «علاقه به آموزش»، «سرباز ولایت»، «ارادت به اهلبیت»، «تربیت فرزندان»، «اخلاص»، «سردار مهربانی ها» که البته عناوین برخی از داستانهای این کتاب هستند آمده است.
این داستانها از زبان نزدیکان و آشنایان شهید روایت شده اندکه سرگذشت ایثار، فداکاری، رشادت وغیرت دلاورمردان این سرزمین است.
کتاب معرکه شیدایی کتاب خوبی است اما اشکالاتی هم دارد که انشاالله درچاپ های بعدی ویرایش شود.
سولاتی که از سادگورو پرسیده میشه یه مقدار نامرتب و بی نظم هست و ربطی به هم نداره. ولی در کل تعدادی از پاسخها جالب و مفید و آموزنده بود.
نقطهی قوت کتاب، بیان مسائل پیچیده با ذکر مثال و ساده بیان شدن است. از زیاده گویی دوری شده است.