نمیتونم بگم دارم یک کتاب فوق العاده رو بهتون معرفی میکنم. یک کتاب معمولی انگیزشی که به عقیدهی من موضوعش کمی متفاوتتره با باقی کتابهای خودیاری و انگیزشی. حتی نمیگم علمیتر. فقط متفاوتتر. همهی اینها که گفتم معنیش این نیست با خوندن کتاب وقتتون رو تلف میکنید. نکات خوب و کمککننده و یاریدهندهای مطرح میشه که میتونه لایفاستایل شما رو حتی برای مدت کوتاهی تغییر بده. کتاب به صورت داستان نوشته شده ولی بیشتر شبیه یک فیلمنامهی خیلی ضعیفه. یک میلیاردر قدرتمند، در پایان یک سخنرانی انگیزشی، به طور خاصی در مسیر دو جوان افسردهی مغلوب قرار میگیره که یکیشون قبل از آمدن به سخنرانی قصد خودکشی داشته. میلیارد اونها رو دعوت میکنه به ویلای شخصیش در جزیرهی موریس. دو جوان به طور ناباورانه و احمقانهای به مرد که اتفاقاً ظاهر عجیبی هم برای خودش درست کرده و اصلاً فرد قابل اعتمادی به نظر نمیرسه، اعتماد میکنند و سر قرار میرن و از اینجا آموزشهای «رابین شارما» نویسندهی کتاب از زبان میلیاردر شروع میشه. رابین شارما یکی از مشاوران ارشد و مشاوران بهینهسازی شخصی جهان است. بسیاری از میلیاردرهای معروف، سوپراستارهای حرفهای ورزشی از مراجعهکنندگان وی هستند. او نویسندهی کتاب پرفروش«راهبی که فراریاش را فروخت» است که به بیش از 92 زبان زندۀ دنیا ترجمه شده است. البته نمیشه گفت فقط پیشینهی رابین شارما باشگا پنج صبحیها رو به کتاب پر فروشی تبدیل کرده! عنوان کتاب و محتواش هم تاثیر زیادی در فروش کتاب داشته. در باشگاه پنج صبحیها رابین شارما ازتون می خواد ساعت خواب و بیداریتون رو تغییر بدین. شبها که اغلب آدمها بیدارند و وقت شون رو با سوشال میدیا و تیوی تلف میکنند شما بخوابید و صبح که اکثریت آدمها خوابند شما بیدار بشین و در جهت تحقق اهدافتون قدم بردارین. کتاب بهتون یاد میده پنج صبح که بیدار شدین چیکار بکنید و چطوری برنامهی خوابتون رو تنظیم کنید تا بیخوابی اذیتتون نکنه. به شرطی دووم بیارین و کتاب رو تا آخر بخوانید.
:داستان اسپویل نمیشود
کتاب آخرین چیزی که به من گفت یک کتاب معمایی پلیسی است که کشش فراوانی دارد. داستان از زبان یک نامادری روایت میشود که در همان صفحات نخستین کتاب، همسرش یادداشتی برایش میگذارد که از دخترش محافظت کند. این در حالی است که دخترِ مرد رابطه ی خوبی با زن ندارد. بعد زن میماند و برزخ عجیبی که گرفتارش شده است. از یکطرف مردی که دوستش دارد غیب شده و زن نمیداند چرا فرار کرده است و آیا مرد همان کسی است که میشناخته، یا تمام مدتِ رابطهشان به وی دروغ گفته است. از طرف دیگر باید از دختر سرکش شانزده سالهای محافظت کند که رابطهی خوبی با یکدیگر ندارند.
داستان نثر گرمی ندارد و حتی لحظات عاشقانه نیز عاطفی روایت نشده است. سرتاسر کتاب همان نثر کتابهای معمایی را دارد. ولی کشش داستان و جنبهی رمز آلودش آنقدر زیاد است که کتاب را نمیتوانی زمین بگذاری. دوست داری یکنفس تا تهش بروی و از ماجرای مرموز آن سر در بیاوری. ترجمهی کتاب را دوست داشتم. روان و سلیس.