•  

    همراه باد دویدن ، بر بوم و بام هزار رنگ نشستن.

     

    این کتاب با نثری روان اما شاعرانه، بخشی از مهمترین دغدغه ها، رنجها ، بیم و امیدها، نامرادی ها و همچنین شادی و شادکامی های ایل کلیایی را از گذشته های دور و نزدیک، به همراه جریان پرقدرت عوامل طبیعی ، به تصویر کشیده است.
    همچنین به لحاظ غنای فرهنگی - ادبی واقعگرایانه، درخور قابل تحسین بوده، گاه به لحاظ خلق تصاویر دلنشین، در ذهن مخاطب نقاشی های "ون گوگ" را مجسم می نماید.
    تنها کاستی که در مقابل محاسن بسیار ارجمند کتاب ناچیز می نماید، پراکندگی و هم سنخ نبودن اجزائی از آن است که سیطره ای بر اصول یکپارچه محتوا پیدا نمی کند.
    گامی بیش، راوی با حضور همه جانبه خود شاهدی منصف و ناظر بر رنج ها، آمال و آرزوهائی است که با دخالت و مهر طبیعت به سرانجام نیک و گاه با خشم و غضب و نامهربانی آن عنصر یکه تاز دوران‌ها به فرجامی تأثر بار ختم می شود. همانگونه که حصار دایره وار کلیائی که در پیرامونش کوه های سر به آسمان سائیده و در مساحت بسیارش تپه ماهورهای پوشیده از گندم و کشتزارهای متنوع در بر دارد، نیز پذیرای حیات وحش کم نظیری است که نویسنده به زیبائی هرچه تمام تر آن را در افکار خوانندگان خود ظاهر می سازد. هرچند نویسنده اشاراتی به درگیری بعضی خان های منطقه و زورگوئی و آتش به اختیاری دارد، اما به نظر می رسد هنوز زوایای پنهانی از ستم های بی شمار فئودالیسم حاکم بر منطقه و تاخت و تاز ناجوانمردانه آنها بر ارکان زندگی مردم پنهان یا مغفول مانده است، از آنجا که خوانین منطقه حاکم بلامنازع و خرده مالکان و "جوچین" ها و مردم فاقد زمین، رعیت و امربران مطیع خان محسوب می شدند و به خواست خان، زندگی روزمره مردم عادی هیچگاه ثبات و پایداری لازم را نداشت و حتی تصمیم می گرفتند کسی را از یک روستا به روستائی دیگر کوچ دهند، یا زمینی از کسی بگیرند و به دیگری بدهند و بر تمام زراعت، دام و طیور و محصولات دسترنج رعیت ، حق مالکانه وضع نمایند همچنین رعیت بیچاره را گاه و بیگاه به بیگاری و بهره کشی گرفتن درحالی که هیچ قدرت اراده ای برای سرپیچی از دستور آنها به هیچ عنوان میسر و مقدور نبود و در بعضی روستاها حتی به جان و مال و نوامیس رعیت ستم دیده هم دست درازی می کردند و به تبع آن علاوه بر گسترش بی امان فقر زندگی های بسیاری متلاشی و از هم گسیخته می شد اما خان ها روز به روز فربه و فربه تر می شدند، سزاوار واکاوی آن همه بیداد در این کتاب وزین مورد انتظار بود.‌‌‌‌‌‌ جدا از مورد یاد شده، نویسنده کتاب به دور از خودستائی ، غلو یا پراکنده گوئی، بلکه با تواضع و فروتنی قابل ستایش، روایتگر و بیان کننده جلوه های کم نظیری از تحمیل قدرت طبیعت و چیره گی آن بر انسان، می گردد. حتی سکانس ها و شات های تصویرساز و روان گاورود خروشانی که هم زندگی بخش و حیات ساز است، هم به هنگام طغیان ویرانگر، یا برف و بوران و... نیز به درستی روایت شده، برداشت مناسبی از مهر و خشم طبیعت روشن می سازد. نویسنده ، عریان و آشکار پس زمینه زندگی اجتماعی مردم منطقه را به عوامل طبیعت و مهر و خشم آن وابسته می داند و مجموعه زندگی مردمان این دیار تحت تاثیر قرار می گیرد. به عبارتی این آب و خاک است که با کمک نور خورشید و ماه و سایر عوامل طبیعت، زیستن و زندگی را برای انسان و سایر موجودات زنده به ارمغان می آورد، یا گاهی ممکن است با قهر و غضب به نابودی بکشاند.
    بر این اساس جناب آقای اعظمی با درایت و هوشمندی آمیخته به قلم روان و شیوای خود، زندگی اجتماعی و فولکلوریک منطقه را با سبک و فرم خاص جامعه روستائی و با یاری جستن از زمان، مکان و عوامل طبیعی به هم آمیخته تا خواننده در بستری موزون و شاعرانه در غم و شادی مردمان منطقه سهیم و با آنان همراه و همداستان گردد.
    به سهم خود، بعنوان روستازاده ای از ایل کلیائی این موفقیت را به آن پدیدآورنده ادیب و فرهیخته تبریک و تهنیت عرض می کنم، به امید نشر آثار ارزشمند دیگر از ایشان.
    حیدرعلی فرحناکی

    ‌ ‌ 0 ‌ ‌ ‌ ‌ 30