موضوع کتاب «سنت روشنفکری در غرب از لئوناردو تا هگل» نوشته ج. برونوفسکی و ب. مازلیش، بررسی سیر تکامل اندیشهها از دوره رنسانس (نوزایی) تا آغاز سده نوزدهم است. محتوا و شیوه عرضه مطالب این کتاب از چند لحاظ با کتابهای دیگر مربوط به تاریخ اندیشهها فرق دارد. از همان ابتدا باید توجه شما را به سه تفاوت اساسی جلب کنیم، که به تفاوتهایی اصولی میانجامند. نخست، این کتاب تاریخ تفکر به گستردهترین معنای آن است. موضوع آن به اندیشههای رشتهای خاص مثل سیاست یا فلسفه محدود نیست و ه تمام حوزههای فعالیت ذهن توجه دارد. یکی از ویژگیهای مهم کتاب تکیه آن بر کنش متقابل اندیشهها در رشتههای گوناگون است دوم تأکید ویژه این کتاب بر تأثیر آن دسته از اختراعات فنی و نوآوریهای اجتماعی است که با اندیشههای نو همراهاند، یا در عمل قدرت تفکر یک اجتماع به یاری آنها جلوهگر میشود. سوم، به نظر نویسندگان راه درست بازنمودن هر اندیشه عرضه آن با کلام همان افرادی است که این اندیشه به آنها الهام شده است. بنابراین، پیوسته اندیشهها را به همان شکلی باز نمودهاند که افراد یک فرد یا گروهی از افراد به آن اعتقاد داشتهاند. بهطور کلی، در هر یک از فصلهای کتاب دیدگاه فرد یا گروهی از افراد عرضه و شیوه تفکر خاصی خلاصه شده است: افرادی مانند دکارت و بنتم، و گروههایی از افراد، مانند نخستین اومانیستها و صنعتگران مخالف کلیسای کاتولیک در انجمن ماه. این افراد به خودی خود قهرمان یا شخصیتهای نمایشی بهشمار نمیآیند. این کتاب آنها را به صورت ابرازکنندگان واقعی افکار یک عصر میبیند و بازمینماید و نکته سودمند زندگی آنها این است که تضادهای آن عصر در وجودشان شکل جدلهای فکری میگیرد. از دیدگاه نویسنگان این کتاب این سه اصل به تاریخ اندیشهها زندگی میبخشند. اندیشهها، حتی زمانی که به روزگاران گذشته تعلق داشته باشند، افکاری مرده بهشمار نمیآیند، زیرا بر تحول اندیشههای معاصر اثر میگذارند. این کتاب، تاریخی زنده، پویا و در حال دگرگونی از حیات اندیشههاست. بنابراین، به شکل تاریخی یکپارچه نوشته شده است.
هویت با پیکربندی مؤلفههای کموبیش بیشمارش، جنسیت، ملیت، دین، زبان، نژاد، خاستگاه اجتماعی، بومی یا مهاجربودن، در اقلیت یا در اکثریتبودن و… که شخص در انتخابِ هیچیک از آنها اختیاری ندارد، ناگزیر است همهی عمر، دستکم از زمان رسیدن به بلوغ فکری، تَبعات آن را متعهد شود، عدهای با سربلندی و عدهی کثیر دیگری با شرمندگی!
نویسنده میپرسد چرا در آستانهی هزارهی سوم، تأکید بر هویت خویشتن باید با نفی هویتهای دیگری قرین باشد؟ چرا بسیاری از اشخاص نمیتوانند همهی تعلقهای هویتیشان را آزادانه بهعهده بگیرند؟ آیا جامعههای ما تنها به دلیل تفاوت در دین، زبان، ملیت و عقیدهی انسانهایی که در آن زندگی میکنند تا ابد گرفتار تنشها و فوران خشونتهای مرگبار، از حملههای انتحاری تا نسلکشی، خواهد بود؟
امین معلوف نویسندهی عرب مسیحی لبنانیتبار به دلیل ردّ این تقدیرِ محتوم و این گریزناپذیری سرنوشت، با زبانی ساده و روشن و نگاهی منصفانه و روشنبین، مشکل بحران هویت را که در نهایت مشکل بحران فرهنگی است، با مرور رخدادهای تلخ و ناگوار دهههای اخیر (لبنان، یوگسلاوی سابق و…) و خطرات جهانیسازی یکجانبهی فرهنگ غربی امریکایی را مطرح میکند و راههای برونرفت از بحران، یا دستکم راههای جلوگیری از وخیمترشدن آن را مطرح میکند.
درآمدی بر فلسفهٔ سیاسی نوین به نحوی موجز نظریهای در باب اخلاق سیاسی دموکراتیک ارائه میکند که مبتنی بر نظریههای فیلسوفان سیاسی معاصر است. این نظریهٔ گسترده که مؤلف با عنوان نگرش دموکراتیک به سیاست به آن اشاره میکند، خواننده را به درک مفاهیم زیر قادر میسازد:
• ماهیت حکومت دموکراتیک
• دلایلی که افراد را بهلحاظ اخلاقی ملزم به تبعیت از قوانین حکومت دموکراتیک میسازند
• عدالت اجتماعی در دولت دموکراتیک
لزلی ای. جیکوبز مدلهای گوناگونی از دموکراسی ارائه میکند و نظریههای مربوط به وظیفهٔ اخلاقی برای پیروی از قوانین حکومت دموکراتیک را به نحو انتقادی بررسی میکند. او اهمیت حقوق را تبیین میکند و جایگاه آزادی فردی را در جامعهٔ دموکراتیک، با طرح چنین پرسشهایی مشخص میسازد: کدام حقوق (اگر چنین حقی وجود داشته باشد) باید از طریق قانون اساسی مورد حمایت واقع شوند؟ چرا آزادیهای اساسی ارزشمندند؟ سرانجام، بحث را بر سر مسائل مربوط به برابری اقتصادی و احیای جماعت و مضامین مرتبط در جامعهٔ دموکراتیک متمرکز میکند.
نویسنده دربارهٔ مفاهیم سیاسی استدلالهایی فلسفی اقامه میکند تا ارتباط میان مشکلات و مسائل گوناگون در فلسفهٔ سیاسی نوین را مشخص سازد. با توصیف و نقد نظریهها و اندیشههای دیگران، خوانندگان را تشویق میکند و قادر میسازد تا دیدگاههای او را مورد بحث قرار دهند و نگرشی دموکراتیک و خاص خود نسبت به سیاست شکل دهند.
جزایر تروبریاند یک مجمعالجزایر حلقوی مرجانی است که حوالی 100 مایلی شمال دنبالۀ شرقی گینۀ نو پایوا قرار گرفته است. ساکنان آن را مردمانی اصلاً ملاتزیایی تشکیل میدهند که به زبان آسترونزیایی خاص خود صحبت میکنند که با زبان سایر ساکنان این منطقه نیز قرابتهایی دارد. جزایر تروبریاند در سال 1793 توسط پویندۀ فرانسوی دانتر کاستو نامگذاری شد، اما این برانیسلاو مالینوفسکی بود که جزایر تروبریاند را در نقشۀ مردمشناسی به ثبت رساند. وی بین سالهای 18 1915 به مدت دو سال در این جزایر زندگی کرد و متعاقب آن به نگارش مطالب فراوانی پیرامون زبان، فرهنگ و جامعۀ جزیرهنشینان دست زد. تکنگاریهای عمدۀ او که جملگی در زمرۀ آثار کلاسیک به شمار میروند عبارتند از: دریانوردان اقیانوس آرام غربی (1922)، گزارشی از نظام مبادلۀ آیینی به نام کولا، زندگی جنسی وحشیها (1922)، بررسی خواستگاری، ازدواج و زندگی خانوادگی در تروبریاند؛ باغهای مرجانی و جادوی آنها (1935) که جلد اول آن به دانش باغبانی و نحوۀ تصرف زمین و جلد دوم آن به زبان جادو و باغبانی میپردازد. در دو تکنگاری کوتاه به نامهای، بالوما: ارواح مرده در جزایر تروبریاند (1916) و خلاف و عرف در جامعۀ وحشی (1926). مالینوفسکی به ترتیب به بررسی باورهای جادویی دینی تروبریاند و اصول بنیادین کنترل اجتماعی در این جامعه میپردازد. وی علاوه بر این آثار مطالب دیگری نیز به رشتۀ تحریر کشیده که مستقیماٌ ملهم از پژوهشهای او در تروبریاند بوده است.
نوشتههای مالینوفسکی دربارۀ تروبریاند پس از گذشت بالغ بر چهل سال از تاریخ نگارش آن اگر هم مفصلترین و جامعترین پژوهش قومنگاری نباشد، هنوز در ادبیات مردمشناختی در زمرۀ مشهورترین این آثار بر جای مانده است. تروبریاندها چنان جایگاهی را در صحنۀ مباحث دانشگاهی اشغال کردهاند و از چنان اشتهاری برخوردار شدهاند که هیچگونه تناسبی با جمعیت یا اندازۀ جزایر کوچک آنها ندارد. این موضوع دو علت دارد: نخست بیمانندی و جاذبۀ غریب خود تروبریاندیها که غنای فرهنگی بیشتر آنها نسبت به بسیاری از همسایگان ملانزیاییشان به اثبات رسیده است و دوم، تبلیغ خستگیناپذیر و مصرانهای که مالینوفسکی برای آنها کرده است.
مالینوفسکی مانند یک مدیر صحنه آنها را تقریباً به مرکز کلیۀ مباحث مردمشناختی ( و عمومی) هدایت کرد: ماهیت خانواده، فقدان نقش فیزیولوژیک پدر، عشق آزاد و عقیم بودن بالغین، ریشههای عقدۀ اودیپ، واژهشناسی خویشاوندی، معقولیت جادو، منشأ نظم و قانون، تعبیر اسطوره، عامل اصلی انگیزههای اقتصادی، نقش شعائر .... هیچ حوزۀ عملی در طبیعت انسان و جامعه نبود که تروبریاندها از طریق مدافعۀ مالینوفسکی چیز جالبی برای گفتن نداشته باشند.
مجموعه مقالاتی ست از سه فیلسوف بزرگ معاصر، ویلارد ون اورمن کواین، دانلد دیویدسن، و ریچارد رورتی. از رهگذر این مقالات، می توان دید که چه گونه پی آیند زنجیره وار مجموعه ای از بحث ها در سنت فلسفه ی تحلیلی سرانجام به گذار از این سنت و شکل گیری موضعی پراگماتیستی در شاخه ای از آن می انجامد. در این مجموعه خواهید دید که کواین چه گونه با پرده برداشتن از دو جزم تجربه گرایی و زدودن آنها زمینه را برای رویکردهای کل باورانه و طبیعت گرایانه در قبال معرفت فراهم می آورد و دیویدسن چه گونه با برملا ساختن جزم سوم، و دو گانه انگاری ها و نسبی گرایی های حاصل از آن، به ریچارد رورتی مجال می دهد تا با نقد دورنی و برونی فلسفه ی تحلیلی راه را برای بازگشت به اندیشه های پراگماتیستی جان دیویی و ویلیام جیمز هموار سازد.
با پشت سر گذاشتهشدن مسلّمات ظاهراً آرامشبخش جنگ سرد، وجه مشخصهی پایان سدهی بیستم و پگاه سدهی بیستویکم را بحث و جدلهای تازه و دامنهدار دربارهی سرشت سیاست جهان تشکیل داده است. اکنون با مجموعهای گسترده از تصویرهای شورانگیز و گیرا روبهرو هستیم که هر یک مدعی بیان حق مطلب دربارهی گوهر و روح نظم بالندهی جهانی است و معروفترینشان فرجام تاریخ فرانسیس فوکویاما و برخورد تمدنهای ساموئل هانتینگتون است.
تصویرهای متعارض از سیاست جهان از همین تصویرهای رقیبی آغاز میشود که بیشتر بحثهای عمومی و مباحثات رسانهها دربارهی سیاست جهان را رقم زده و بر شرایط بحث بر سر سیاستها تأثیر گذاشتهاند. تصویرهای ارائهشده از سوی فوکویاما و هانتینگتون و تصویرهای دیگری چون جهان بدون مرز، اقتدارگریزی آینده، دوران آیندهی منطقهگرایی و اسلام و غرب همگی نمایندهی فرضهای متفاوتی در این بارهاند که چه واحدها و نیروهایی در سیاست جهان اهمیت دارند، چه امکانهایی برای صلح و جنگ وجود دارد، و آیا جهان را باید یک یا دو یا چند پیکرهی سیاسی دانست. افزون بر این، هر یک از این تصویرها دارای شالودههای هنجاری متفاوتی هستند و پرسشهای اخلاقی مختلفی را دربارهی کانون متحول همبستگی، حقوق و مسئولیتها در جامعهی جهانی پیش میکشند.
فصلهای مختلف کتاب حاضر را که به قلم مجموعهای بهراستی بینالمللی از نویسندگان معتبر نوشته شده است میتوان مروری انتقادی بر سرشت و پیامدهای مباحثات محوری زمانهی ما و درآمدی بدیع بر بررسی روابط بینالملل در سدهی بیستویکم دانست.
گِرِگ فرای عضو و مدیر برنامهی بررسیهای مقطع کارشناسی ارشد روابط بینالملل در گروه روابط بینالملل دانشگاه ملی استرالیاست.
جاسینتا اُهیگن مدرس روابط بینالملل در گروه حکومت دانشگاه کویینزلند است و پیشتر محقق مدعو مرکز بررسیهای بینالمللی وابسته به دانشگاه کالیفرنیای جنوبی بوده است.
هدف این کتاب برآوردهکردن یک نیاز جدّی دانشجویان و پژوهندگان فلسفهی سیاسی مدرن است: نیاز به دسترسی به طیف گوناگون تفاسیر از فیلسوفان مُدرن بزرگ از ماکیاولّی تا مارکس که هر روز بر شمارشان افزوده میشود و هرچه بیشتر پیچیده میشوند. اگرچه چند صدسالی از انتشار آثار اصلی این فیلسوفان میگذرد، امّا به مرور زمان نهتنها وحدت نظری دربارهی آرای آنان حاصل نشده است، بلکه اختلافنظرها عمیقتر هم شده است. این گوناگونی تفاسیر گواه این است که همهی این متفکران و آثارشان لجوجانه ارتباطشان را با مسائل امروزی حفظ کردهاند و بخش عمدهی زبان و مفاهیم، یعنی عناصر سازندهی گفتمان سیاسی امروزین را فراهم آوردهاند. این کتاب همهی تفاسیر گوناگون عرضهشده در نیم قرن اخیر، خصوصاً بیست سال اخیر، را خلاصه کرده و ارزیابی میکند و نخستین کتاب از این نوع حتی در زبان انگلیسی است.
این کتاب برای نخستین بار ارتباط مطلوب بین مجموعهی آثار پربار آنتونی گیدنز دربارهی جامعهشناسی تجدد و روانشناسی انسان مدرن را برقرار میسازد. علاوه براین، رهیافت چندجانبهی او به مسائل، به روشنشدن ارتباطهای متقابل آثار و عوارض تهاجمآمیز توسعهی تجارتی و توسعهی فنی نیز میانجامد. نیو استیتمن اَند سوسایتی در این بررسی پردامنه تحلیل تازهای از تجدد و رابطهی آن با «هویت شخصی» ارائه شده است. نویسنده برپایهی آرا و اندیشههایی که در کتاب پیامدهای تجدد مطرح کرده بود، احتجاج میکند که دوران تجدد «اخیر» —تجدد کنونی— نوعی بازتابندگی گستردهی نهادهای نوین اجتماعی است. در دوران کنونی، گرایش محسوس نهادهای جدید به جهانیشدن، همراه با تغییر شکل زندگی اجتماعی روزمره، پیامدهای ژرفی برای فعالیتهای شخصی دربرداشته است. «هویت شخصی» افراد عملاً براساس روایت خاصی از «خود» باطنی آنها ساخته و پرداخته میشود که برحسب بازتابهای متغیر نهادهای اجتماعی مدرن مورد تجدیدنظرهای مداوم قرار میگیرد.
به نظر جان لاک برای آنکه اعمال مؤمنان مقبول درگاه خداوند افتد میبایست همهی آن اعمال از سر عشق، خلوص و ارادت قلبی انجام پذیرد و تنها در این صورت است که انجام فرایض مذهبی موجبات فلاح و رستگاری آدمیان را فراهم میسازد. بنابراین، هرگونه اقدامی از سوی آدمیان که منجر به تحمیل صورت خاصی از عقیده یا اعمال مذهبی گردد، در واقع اخلالی است در عنصر خلوص و صمیمیت باورهای مذهبی انسانها، خلوص و صمیمیتی که رکن رکین قبولی اعمال آدمیان است. هیچکس نمیتواند و حق ندارد ادعا کند که مسئولیت عقیدتی دیگران برعهدهی اوست.
جان لاک، در این کتاب، برای برخورداری از تساهل دو شرط اساسی را لازم میداد: شرط اول اینکه وابستگیهای مذهبی با تعلقات سیاسی که منجر به ساقطنمودن دولت یا حکومت میگردد توأم نشود. بنابراین، آن فرقههای مذهبی که تعلقات دینی آنان منافع ملی یک حکومت را بهگونهای به مخاطره میاندازد که امکان غلبهی بیگانگان را فراهم میسازد، مشمول عمل متساهلانه قرار نمیگیرند. شرط دوم اینکه برخورداری از تساهل فقط از آنِ موحدان است. استفاده از امکان تساهل به ملحدان تسری نمییابد
گفتگوهایی در باب دین طبیعی نوشته دیوید هیوم اسکاتلندی در اصل شامل مکالمات یا گفت وگوهای میان سه شخصیت خیالی به نام های دمه آ مدافع دین وحیانی، کلئانت نماینده دین طبیعی و فیلون شکاک است.در این مکالمه اگرچه هر سه نفر وجود داشتن خدا را قبول دارند، اما درباره طبیعت خدا، ویژگی هایش و اینکه چگونه (یا آیا اصلا) بشر قادر به شناخت خدا هست، اختلاف عمده ای دارند.
در این کتاب و در خلال مکالمات ، شخصیت های هیوم درباره چند مورد از براهین اثبات خدا و براهینی که مدافعان اش معتقدند از طریق ها آنها می توان سرشت خدا را شناخت بحث می کنند. برخی از موضوع های مورد بحث، برهان نظم است، که در آن هیوم از تشبیه خانه استفاده می کند، و همچنین برهان شر و اینکه آیا در جهان بیشتر رنج یا خوبی وجود دارد.
اهالی فلسفه معتقدند هیوم این کتاب را بر روال طبیعت خدایان سیسرون نوشته است و اگرچه در سال 1770 نوشتن آن را آغاز کرده بود تا ماه های منتهی به مرگش نهایتا نگارش آن طول کشید و نهایتا نیز گفته می شود ابتدا در سال 1779 پس از مرگ او منتشر شد
نوربرت الیاس، عضو مدرسه فیلسوفان اجتماعی فرانکفورت بو. به عنوان همکار دیگر متفکران اجتماعی مرتبط با مکتب فرانکفورت شناخته شده است: تئودور دبلیو. آدورنو، اریش فروم، یورگن هابرماس، و ماکس هورکهایمر.
الیاس در 22 ژوئن 1897 در برسلاو در استان سیلسیا پروس به دنیا آمد. پدرش اهل کمپن و یک تاجر در صنعت نساجی بود. مادرش بومی جامعه یهودی خود برسلاو بود. نوربرت الیاس در جنگ جهانی اول داوطلبانه به ارتش آلمان رفت و به عنوان تلگراف، ابتدا در جبهه شرقی و سپس در جبهه غربی استخدام شد. پس از تحمل یک حمله عصبی در سال 1917، او برای خدمت نامناسب اعلام شد و به عنوان پزشک به برسلاو اعزام شد. در همان سال، الیاس شروع به تحصیل در فلسفه، روانشناسی و پزشکی در دانشگاه برسلاو کرد، علاوه بر این، یک ترم را در دانشگاه های هایدلبرگ (جایی که در سخنرانی های کارل یاسپرس شرکت کرد) و فرایبورگ در سال های 1919 و 1920 گذراند. او پزشکی را در سال 1919 ترک کرد. پس از گذراندن آزمون مقدماتی برای تأمین هزینه تحصیل خود پس از کاهش ثروت پدرش به دلیل تورم شدید، در سال 1922 به عنوان رئیس بخش صادرات در یک کارخانه سخت افزار محلی مشغول به کار شد. در سال 1924 در مقطع دکترا در فلسفه فارغ التحصیل شد. تحت نظارت ریچارد هونیگسوالد، نماینده نئوکانتیانیسم. الیاس که از فقدان جنبه اجتماعی نئوکانتییسم که منجر به اختلاف جدی با استاد راهنما در مورد پایان نامه اش شده بود، ناامید شد و تصمیم گرفت برای ادامه تحصیل به جامعه شناسی روی آورد.