*مکثی بر «مکث»*
الان کتاب «مکث» حسین انتظامی را بعد از خواندن، بسته ام تا ببینم بدون مراجعه مجدد به آن تا چه حد می توانم آنچه را که در ذهنم نقش بسته برای شما مرور کنم.
کتاب، معرفی هشتاد کتاب دیگر است؛ با نام کامل : « مکث، درنگی در هشتاد کتاب»! از انتشارات نیستان که سال 1401 چاپ اولش را داشته است.
کار جالبی است، هشتاد کتاب متنوع در موضوعات گونه گون، از تاریخ و رمان و مذهبی و خاطرات و سفرنامه و اقتصادی و جامعه شناسی و ...را به صورت مختصر و مفید معرفی کرده است.
انتظامی ادعا کرده که با خواندن کتابش از خواندن آن کتاب ها بی نیاز نمی شوید. انصافا اگر چند استثناء را کنار بگذاریم در مورد اغلب معرفی کتابهای موجود در این کتاب، این ادعا درست است. نه تنها از خواندن آن کتابها احساس بی نیازی نمی کنیم، بلکه تازه با خواندن این معرفی ها احساس نیاز در ما بوجود می اید که حتما برویم بخوانیم!
معرفی های انتظامی شامل حاشیه های پررنگ و مهمی هم از نویسنده و موضوع کتاب می شود. وسعت مطالعاتی او و سابقه فعالیتهای فرهنگی اش اقتضاء می کند تا درباره نویسنده پیش زمینه ذهنی ای داشته باشد و با آگاهی وارد فاز مطالعه شود.
در معرفی کتاب ها، توصیه به خواندن آن ها گاه هست و گاه نیست! و خواننده هشیار درمی یابد که انتظامی برخی از این کتاب ها را برای خواندن معرفی کرده و برخی را برای نخواندن!
این که انتظامی اصطلاح «کتاب بالینی» را مکرر تکرار می کند معلوم است که خودش اهل مطالعه بالینی است.(نه به معنای اصطلاحی اش، به معنای مطالعه در بالین!) بخلاف من؛ که اصلا نمی توانم کتاب را در رختخواب بخوانم. یک حالت دفاع هوشمندانه در برابر نویسنده در عمق وجود من نهادینه شده که نمی گذارد تسلیم نوشته ها و یا حتی اهداف پنهان در نوشته شوم. پس در حالت نزدیک به خواب که تسلیم پذیری انسان نسبت به نوشته ها افزایش می یابد هرگز کتاب نمی خوانم.
در بین کتاب های معرفی شده توسط انتظامی، تعداد زیادی از عناوین آن را قبلا خوانده بودم. برای چند عنوان از آنها نیز معرفی نوشته بودم. خواندن معرفی کتاب های انتظامی این فایده را داشت که ببینم او از چه زاویه ای به موضوع و متن و نویسنده نگریسته که من آن زاویه را ندیده بودم ( و بالعکس) طبیعی است که حساسیت های مدیریتی او در عرصه فرهنگ، زاویه دید خاصی به او داده که برای دیگران تازگی دارد و حتما او هم اگر معرفی کتاب را از نگاه دیگران بخواند، برایش جذاب و تازه خواهد بود.
با خواندن این کتاب، که کشش دارد، ولی بهتر است با مکث خوانده شود، تا تاثیر مطالبی که می خوانید در ذهنتان باقی بماند، نسبت به برخی مطالب کتاب های معرفی شده، آگاهی اجمالی پیدا می کنید. اگر پیشتر در همان زمینه مطالعاتی هم داشته باشید این اگاهی اجمالی به شما کمک می کند تا ارزیابی نسبتا مناسبی پیدا کنید و تصمیم بگیرید که آیا آن کتاب را بخوانید یا نه؟!
انتظامی در لابلای نوشته اش لو داده که قفسه ای کتاب نخوانده و در انتظار خواندن دارد، که نه به نوبت بلکه به دلخواه و پسند و کشش خود سراغ کتاب بعدی می رود. حال شاید توصیه یک دوست این کشش را ایجاد کرده باشد. او همچنین افشا کرده که برخی کتاب ها را نیمه کاره رها می کند چون از آن خوشش نیامده و نتوانسته با آن کنار بیاید.
انتظامی به لطف سابقه ژورنالیستی اش با افراد مختلف در این حوزه آشنا است . افرادی که دوره جوانی قلم به دست گرفته درخشیده و با پختگی های بعد در موضوعات مختلف تخصصی کتاب نوشته اند. همین آشنایی با نویسندگان سبب روی آوری او به انتخاب برخی کتاب ها شده است.
در کشکول «مکث» گاه به کتاب هایی برمی خوریم که بلحاظ نظریه های سیاسی یا تاریخی با هم در تضاد (یا لااقل اختلاف) هستند. این معرفی ها به شما کمک می کنند تا جایگاه هر کتاب و نظریه را پیش از ورود به مبحث مورد نظر دریابید و با چشم باز از گفتمان های مخالف تسلیم محض نویسنده نشوید.
چیزی که نظر مرا بیش از بقیه جلب کرد، کتاب هایی بود که اسرار رسانه و آزادی بیان غربی را افشا می کرد و نشان می داد که موضوع سواد رسانه ای فقط مشکل ملت ما نیست و این مشکل در تمام جهان وجود دارد.
از خواندن این کتاب بهره بردم. بنظرم از آن کتاب هایی نیست که نیمه کاره رهایش کنید یا بعد از خواندن احساس خسارت در عمر خود کنید. اگر به فهرست اعلام در انتهای کتاب مراجعه کنید می توانید درباره نویسندگان، مترجمان، عناوین کتاب ها، فیلم ها و سریال ها و ناشران و .. آدرس دهی دقیق و خوبی پیدا کنید و یک راست سراغ همان مطالب بروید.
باتشکر از دوست فرهیخته و کتابخوانم، جناب نصیر میرجانی که این کتاب را به من معرفی کرد.
✍️ نادر نوروزشاد