زبان: فارسی
ردهبندی دیویی: 8fa3.62
سال چاپ: 1388
نوبت چاپ: 1
تیراژ: 2200 نسخه
تعداد صفحات: 120
قطع و نوع جلد: رقعی (شومیز)
شابک: 9789644163067
کد کتاب در گیسوم: 1643166
توضیح کتاب:آقای فطانت تا چند سال پیش، دو، سه سال مانده به بازنشستگی با رضایت قلبی به زندگیاش نگاه میکرد. او از زمان دانشجویی بیوقفه کار کرده و از کوران حوادث سر به سلامت به در برده بود. او با تاجالملوک ازدواج کرده و دارای پنج فرزند دختر و پسر موفق بود. فطانت استاد دانشگاه بود و دکترای ادبیات داشت. حتی وقتی همسرش به علت بیماری زمینگیر شد، توانست با مساله کنار بیاید. اما در این چند سال اخیر هروقت تصویر خود را در عکسی یا آینهای میدید، به یاد «مسخ» فرانتس کافکا میافتاد، طوری که این موضوع کمکم به یک مشکل لاینحل بدل شد و دکتر فطانت نمیدانست با آن چه کار کند. در این کتاب داستانهای دیگری با عنوانهای درآمد، گناه و گریز، نفس نکشید! نفس بکشید!، عصرانه، احلام، و سلام به نگارش درآمده است.