لنین تنها کسی بود که همه بخشها و گروههای داخل حزب بلشویک برایش احترام قایل بودند. سبک و سیاق پدرسالارانه وی طوری بود که استیلای او را بر دیگران تقویت میکرد؛ حداقل در زمانهایی که وضع سلامتیاش مناسب بود. لنین در عین حال حزب را با ظرافت خاصی رهبری و هدایت میکرد. او حتی در مواقعی که سیاستهای معتدل و مداراجویانه را توصیه و ارائه میکرد، باز طوری این سیاستها را عرضه میکرد که ظاهر آنها رادیکال و انقلابی به نظر برسد. لنین میتوانست در صورت لزوم عملکردها و مواضع دوپهلو اتخاذ کند. او همچنین قادر بود مجادلات و اختلاف نظرهای ثانوی را به منظور دستیابی به هدفِ اصلی، در آن لحظه خاص کماهمیت جلوه دهد.
او بهتر از هر سیاستمدار دیگری هنگام سخنرانی توأمان از لحنهای متعدد استفاده میکرد. لنین به هنگام استفاده از اصطلاحات مارکسیستی، میتوانست ضربالمثلهای عامیانه را نیز چاشنی سخنان خود کند. کنگرههای حزبی همیشه برایش قرین موفقیت بودند. او استعداد فراوانی برای در پیش گرفتن شیوه رهبری بیرحمانه و در عین حال الهامبخش داشت. لنین دایمآ در پی فراگیری این موضوع بود که چگونه میتواند طیف تکنیکهای سیاسی خود را وسیعتر کند. او هرگز سبک و سیاق معلموار خود یا نحوه تلفظ خاص لغات را کنار نگذاشت. اما شخصیت قدرتمند و تعهد ایدئولوژیکیاش باعث قدرتمندتر شدن حرف و پیامش شد و او یاد گرفت به غرایزش اعتماد کند.
لنین فرقه کمونیستی بلشویکها را بنا کرد و آن را تبدیل به حزبی کرد که زمینهساز انقلاب اکتبر 1917 و ظهور اولین حکومت کمونیستی جهان شد.
لنین با رهبریاش روسیه را از جنگ جهانی اول نجات داد، در جنگ داخلی به پیروزی رساند و با ایجاد «انترناسیونال کمونیستی» توانست در سراسر قاره خود را ثابت کند. اتحاد جاهیر شوروی پس از آن برای سوسیالیستهای جهان در حکم چراغ راهنمایی شد و برای لیبرالها و محافظهکاران و سوسیالیستهای دیگر به صخرهای خطرناک تبدیل شد.
تفسیرها و برداشتهای لنین از آموزههای مارکس و انگلس به احکامی مقدس برای کمونیستها مبدل و در پی مرگ لنین نام «مارکسیسم لنینیسم» بر روی آنها گذاشته شد.
پس از پایان «جنگ جهانی دوم» این الگوی کمونیستی حکومتِ تکحزبی، انحصارطلبی ایدئولوژیکی، هیچانگاری قوانینِ حقوقی، دینستیزی خشن، ترور حکومتی، و حذف همه نهادهای قدرتِ رقیب به اروپای شرقی، چین، آسیای جنوبشرقی و در نهایت به بخشهایی از دریای کارائیب و آفریقا منتقل شد. کمونیسم سال 1989 در اروپای شرقی و در اواخر سال 1991 در اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی از هم فرو پاشید. اما هیچکس دیگری به اندازه لنین موفق نشده بود چنین تأثیر عظیمی بر شالودهریزی و توسعه مسلک کمونیسم به جا گذارد.
همه علاقهمندان به تاریخ جهان، تاریخ کمونیسم به ویژه دوستداران سرگذشتنامههای شخصیتهای تاریخی.
در فصل اول کتاب درباره خانواده لنین، اجداد او، طبقه اجتماعیاش، اتفاقات مهم زندگی او ، تحصیلاتش و باز شدن پایش به مسیرهای انقلابی میخوانید.
فصل دوم به رابطه لنین با حزب کارگران سوسیال دمکرات روسیه و ورود جدیاش به عرصه نظریهپردازی و رهبری حزب میخوانید. فصل سوم و نهایی کتاب به انقلاب 1917 و گسترش آن و نقش لنین در این انقلاب و در نهایت روزهای پایانی عمر لنین میپردازد.
در انتهای کتاب هم بخشی به چهره لنین بعد از مرگ او و بازتابهای گوناگون از کارها و شخصیت او و تحریفهایی که در اندیشه و نظریات او ایجاد شد، اختصاص دارد.
در این کتاب درباره لنین، زندگی شخصی و سیاسی و و تاریخسازیاش به عنوان رهبر اولین حکومت الهامبخش کمونیستی جهان آشنا خواهید شد.
کتاب حاضر درباره زندگی، اندیشه و فعالیتهای سیاسی ویلادیمیر لنین، نظریهپرداز حزب کمونیست و انقلاب کمونیسیت روسیه و بنیانگذار دولت اتحاد جماهیر شوروی است.